عقاید یک دلقک

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «خوشبختی» ثبت شده است.

من یاد گرفتم که
به جای ناراحت بودن، توضیح دادن، دلیل آوردن و بحث کردن با آدمایی که میخوان از زندگیم برن، یک بار برای آخرین بار بغلشون کنم و بگم:
ممنون بابت خاطره های خوب و بدی که برام ساختی، وقتی که باهام گذروندی و چیزای مختلفی که بهم یاد دادی..
بعدم با لبخند براشون دست تکون بدم و بگم :
“به سلامت”
چون زندگی بهم ثابت کرده که آدما اگر بخوان بمونن حتی اگر هزار تا دلیل برای رفتن داشته باشن، بهانه‌ واسه موندن رو پیدا میکنن!!

۰ ۰

توی اون لحظه گریه نکردم...
شبش هم نخوابیدم..
ولی صبح بعدش وقتی قهوه جوشید و ریخت روی گاز گریه کردم..
وقتی مامانم غذایی که‌ دوست ندارم رو پخت گریه کردم..
حتی وقتی موهامو شونه کردم و اونجوری که میخواستم نشد هم گریه کردم..
سر یه سکانسی که توی فیلم بود هم بیشتر از یه ساعت گریه کردم..
توی خیابون یه بچه خورد زمین وقتی دیدم گریه کرد باهاش گریه کردم..
از اون روز به بعد توی هر حال و هر لحظه گریه کردم..
آره توی اون لحظه گریه نکردم ولی بعدش هرچی شد گریه کردم...

۱ ۰

تا لب با لب پُرم ؛ پرم از سرو صدا ، از آدما، افکار بیهوده، خاطرات دفن نشده، از رد گذشته، بی اعصابی، از خستگی از روح افسردم، از تیکه های شکسته قلبم،از احساسات سرکوب شده، از کودکی پریشونم، از جسم شکست خوردم، از کمبود هام ، از تنفر ، از خشم ، از غم ، پرم از لحظات زندگی نکرده اینقدری که از خودم پرم که یهو دیدی خودمو آوردم بالا.. حقیقتشو بخوای روحم این همه زخم باز روی تنم رو نمیکشه دیگه کشش ادامه با این همه خون رو ندارم. انگاری یه آهنگ بیکلام تموم نشده ام، روحم هیچ خودمم دیگه نمیکشم فقط یه امید نا امید ازم مونده.

۱ ۰

تراژدی زندگی شخصی‌ات را بی‌خیال. همه‌ی ما از همان اول کلی بدبختی کشیدیم، امّا انسان تا وقتی که درست‌وحسابی صدمه ندیده، نمی‌تواند شروع کند به نویسندگی جدی. از این بلاهایی که سرت می‌آید استفاده کن.

۲ ۰